اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای خارجی – اعم
از غربی، شرقی و منطقهای – منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده
درباره ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و
نحوه انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه
دهد.
تصادف مرگبار پورشه در تهران و خشم طبقه متوسط از طبقه مرفه
نیویورک تایمز می نویسد: تصادف مرگبار یک دستگاه خودرو پورشه در تهران، خشم طبقه متوسط از طبقه مرفه را برانگیخته است.
ساعت
پنج صبح بود که یک پورشه زردرنگ در بلوار شریعتی در تهران به یک درخت
برخورد کرد. تصاویر گرفته شده از دوربین های این خیابان نشان می داد که این
پورشه ۱۲۰ مایل را تنها در ده ثانیه پیموده است و این ماشین کمیاب شش
سیلندر در خیابان های خالی در آن وقت صبح ویراژ می داده است.
البته در
شمال تهران، مشاهده خودروهای گرانقیمت عادی است چرا که در آنجا تعداد
فرزندان مرفهی که به همین سبک زندگی می کنند زیاد است، در حالی که در این
کشور ظاهرا قوانین محدود کننده اسلامی برای افراد دیگری نوشته شده است.
خودروهای لوکس نشانه ای از یک نابرابری فزاینده در ایران است.
ایران و عربستان در مسیر تصادم
پایگاه بیزینس اینسایدر درباره آخرین تحولات و منطقه و رقابت منطقهای ایران و عربستان مینویسد: روز ۲۸ آوریل، جنگنده عربستانی فرودگاه صنعا را بمباران کرد تا مانع فرود هواپیمای ایرباس A310 ایران شود. این فرودگاه در حال حاضر تحت کنترل نیرویهای حوثی مورد حمایت ایران است و هواپیمای ایرباس هم متعلق به شرکت ماهان بود که وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
فرماندهان سپاه بسیار از عربستان به خاطر حملات علیه مردم یمن و از
دست خود به خاطر عدم امکان ارسال کمک ناراحت هستند. چند روز قبل از این
ماجرا، سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران خواستار اتخاذ موضع تهاجمی در
قبال ائتلاف سعودیها شد.
هفته گذشته نیز چند کشتی ایرانی عازم آبهای یمن شدند تا کمکهایی را برای انصارالله یمن ارسال کنند. اما با ممانعت ناوهای آمریکایی مواجه شدند. این تقابل کوتاه و به لحاظ سیاسی مودبانه بود، اما پیام واضحی برای ایران داشت.
در همان روز که تقابل هوایی رخ داد، قایقهای تهاجمی سپاه پاسداران کشتی باری مارسک را که از بندر جده در عربستان عازم امارات بود را توقیف کردند. هر چند که رسانههای ایرانی تلاش کردند که علت این اقدام را صرفاً حقوقی ارزیابی کنند، اما به نظر میرسد که این اقدام هشداری برای ائتلاف اعراب به رهبری عربستان بود مبنی بر اینکه محاصره یمن بدون آنکه اقدام متقابلی صورت گیرد تحمل نخواهد شد. در اصل، این اتفاق صحنه دیگری از رقابت منطقهای بین ریاض و تهران محسوب میشود.
پیشرفتهای اخیر در مذاکرات هستهای این امید را به وجود آورده است که جمهوری اسلامی ایران به بازیگری مسئولتر و پاسخگوتر در صحنه منطقهای مبدل شود. اما از آنجاییکه تهدید ایران به حمله نظامی در کوتاه مدت کاهش یافته است، این توافق میتواند باعث شود که ایران موضع تهاجمیتری در سالهای آتی به خود بگیرد.
در سالهای اخیر، سپاه پاسداران با ایجاد منطقه پنجم دریایی در بندر لنگه کنترل خود را بر تنگه هرمز و خلیج آگاه سازی افزایش داده است. این منطقه دریایی از جزیره قشم تا جزیره کیش کشیده شده است و جزایر تنب کوچک، بزرگ، و ابوموسی را شامل میشود.
سه سال قبل سپاه دکترین نظامی خود را اصلاح کرد و رویکرد راهبردی قهری تنبیهی را که شامل کنترل هوشمند ترافیک دریایی در تنگه هرمز میشود را اتخاذ کرد. طبق این راهبرد سپاه میتواند مانع عبور کشتی کشورهایی شود که علیه ایران تحریمهایی را اعمال کردهاند یا با منافع ایران به صورت نظامی مقابله کردهاند.
توقیف کشتی توسط ایران از وجود قوانین پیچیده در تنگه هرمز حکایت دارد
پایگاه
واشنگتن اگزمینر در تحلیلی درباره توقیف کشتی مارسک توسط سپاه پاسداران
مینویسد: توقیف کشتی باری مارسک یا بخاطر تلافی بخورد آمریکا با کشتی
ایرانی در آبهای یمن و یا به خاطر آنچه ایران مشکلات مالی میداند
نشاندهنده پیچیدگیهای حقوقی هرگونه واکنش آمریکا در دفاع از کشتیها
میباشد.
این اقدام ایران سوالاتی درباره قانونی بودن اقدامات
ایران و اینکه آمریکا چه وظیف قانونی در قبال جزایر مارشال دارد مطرح کرده
است. استیو وارن سخنگوی پنتاگون گفت: ما در حال مذاکره با جزایر مارشال
هستیم تا به توانیم راه مناسبی را انتخاب کنیم. هنوز بحثها تمام نشده است.
تنگه
هرمز راه آبی حساسی برای صادرات نفت است که در عریض ترین قسمت ۲۲ مایل
دریایی عرض و در عمیقترین قسمت ۲۴ مایل دریایی عمق دارد. این نکته مهمی
است چراکه عمان در جنوب این تنگه و ایران در شمال آن هر دو میتواند ۱۲ گره
دریایی را در اختیار داشته باشند. به علاوه، این تنگه دو خط دریایی
کشتیرانی به همراه یک منطقه حائل دو مایلی نیز دارد که از آبهای ایران
میگذرند.
هرچند که این بخشها جزو آبهای ایران محسوب میشوند، اما امنیت
عبور و مرور در تنگه هرمز توسط کنوانسیون ۱۹۸۲ سازمان ملل درباره حقوق
دریاها ضمانت شده است. از آنجاییکه این تنگه ۲۲ مایل دریایی عرض دارد،
کشتیها میتوانند بدون توقف از آن عبور کنند.
کنوانسیون ۱۹۸۲ توسط ۱۶۶
کشور امضا شده است. هر چند ایران آنرا امضا کرده است، اما آنرا تصویب
نکرده است. آمریکا هم نه آنرا امضا کرده و نه تصویب کرده است.
پس به لحاظ حقوقی، باید مکان و فعالیت دقیق کشتی مارسک در زمان توقیف بررسی شود.
ایران اقدامات مخفی خود در آمریکای لاتین را افزایش میدهد
پایگاه فری
بیکن مینویسد: یک گروه از مقامات آمریکایی و آمریکای لاتین گفتند که ایران
به شکل چشمگیری در حال افزایش حضور و منابع خود در آمریکای لاتین است. این
اقدامات میتواند امنیت منطقه را به خطر اندازد.
این مقامات
هشدار دادند که اگرچه ایران مدتهاست که در نیمکره غربی حضور داشته است، اما
جمهوری اسلامی سرمایهگذاری وسیعی در آمریکای لاتین کرده است تا حضور خود
را در این منطقه تثبیت نماید.
افزایش اقدامات ایران در این منطقه باعث افزایش دغدغههای امنیتی شده است چرا که ایران حالا به مرزهای جنوبی آمریکا نزدیک شده است.
ران
دنسانتیس نماینده کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگاه آمریکا گفت: زمانیکه
که ما در این جلسه استماع شنیدیم که ایران در آمریکای لاتین تاثیرگذار است
نگران شدیم. این یک خطر امنیتی برای همه ماست.
ایران به صورت شفاف
درباره حضور خود در آمریکای لاتین صحبت میکند و پاسپورتهایی از ونزوئلا و
دیگر کشورها در اختیار مسئولان خود قرار میدهد تا به توانند آزادانه در
سراسر آمریکای جنوبی رفت و آمد کنند. ایران روابط نزدیکی با کشورهایی نظیر
آرژانتین، اکووادور و بولیوی دارد.
لوئیس هربر عضو سنای
اوروگوئه گفت: ما ایرانیهایی را دیدهایم که پاسپورت ونزوئلایی در دست
داشتهاند. نفوذ ایران از طریق ونزوئلا واضح است. آنها میتوانند به هر
نقطهای از آمریکای لاتین سفر کنند چرا که پاسپورتهای آنها قانونی است
.
هربر ادعا کرد که مقامات ونزوئلا حداقل ۱۰ نفر ایرانی را با پاسپورت ونزوئلا شناسایی کردهاند.
کارشناسان
معتقدند که بخشی از هدف ایران افزایش روابط با کشورهای این منطقه است تا
بر سیاستهای آنها در قبال آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر همپیمانان غربی
تاثیر گذارند.
ایران در حال حاضر حداقل دارای ۸۰ مرکز فرهنگی در این منطقه
است و تعداد این مراکز در منطقه از سال ۲۰۰۵ دو برابر شده است. کارشناسان
هشدار میدهند که فعالیتهای ایران در آمریکای لاتین به نسبت سالهای گذشته
آشکارتر شده است.
اتهام زنی به ایران برای نجنگیدن با داعش
پایگاه بیزینس اینسایدر درباره آخرین تحولات عراق و سوریه مینویسد:
مایکل پرگنت تحلیلگر و مسئول اسبق اطلاعات ارتش آمریکا نقشهای را تهیه
کرده است که دقیقاً خطوط مقدم دفاعی اول و دوم برای ایران، کردها و حکومت
بشار اسد را نشان میدهد، مناطقی که برای طرفین اهمیت بسیاری دارد.
این
نقشه نشان میدهد که خطوط راهبردی در عراق و سوریه اصلاً هیچ کاری به
مرزهای بینالمللی مشخص شده برای این کشور یا مرزهای منطقه در اختیار داعش
ندارد. این مساله موضوع مهمی را درباره جنگ با داعش به ما نشان می دهد.
همانگونه که این نقشه نشان میدهد محدوده در اختیار داعش دورتر از منطقه
دفاعی اول ایران و حکومت منطقهای کردستان قرار دارد. پرگنت در این باره
گفت که ایران قصدی برای شکست داعش ندارد.
به گفته پرگنت، داعش هر جا که
وارد نبرد زمینی شده است شکست خورده است. این نقشه به ما میگوید که داعش
این منطقه را میتواند در اختیار داشته باشد چرا که اقدامی برای بازپسگیری
آن انجام نمیشود. اما در جایی که چنین اقدامی صورت گرفت، این گروه
سزمینهای خود در عراق و سوریه را از دست داد.
حلقه مشکی که از مرکز
عراق و سوریه میگذرد هنوز وجود دارد زیرا بازیگران نظامی منطقه علاقهای
برای به چالش کشیدن این گروه در این منطقه ندارند.
این گزارش ادعا می
کند ایران میخواهد کنترل نیابتی خود را همچنان بر بغداد و دمشق حفظ کند،
این در حالیست که کردهای کردستان میخواهند از مناطق در اختیار خود در شمال
عراق محافظت کنند. ایران در واقع از زنده ماندن گروه داعش چیزی به دست می
آورد. تا زمانیکه این گروه وجود دارد، ایران میتواند ادعا کند که
همپیمانانش در تلاشند تا مانع پیشروی این گروه شوند.
جنگ طولانی پنتاگون
پایگاه کانترپانچ درباره نقش مذاکرات هستهای در آینده تحولات منطقهای
مینویسد: بدون توجه به نتیجه مذاکرات هستهای، ایران به همراه روسیه همیشه
به عنوان اهداف ژئوراهبردی آمریکا باقی خواهند ماند.
هرچند که اوباما واکنشی به فروش اس-۳۰۰ به ایران نشان نداد، اما فروش
این سامانه میتواند شرایط بازی را تغییر دهد. حالا به این مساله تاکید
ساخت سامانه باور ۳۷۳ توسط ارتش ایران را که کفته میشود از سامانه اس-۳۰۰
نیز قویتر است را اضافه کنید.
شاید به این خاطر باشد که هفتهنامه
جینز دیفنس چند سال قبل نوشت که حتی اگر رژیم صهیونیستی به خواهد به حریم
هوایی ایران تجاوز کند نمیتواند. گفته میشود که پس از تحویل اس-۳۰۰،
ایران احتمالاً سامانه اس-۴۰۰ را هم خریداری خواهد کرد.
این اقدامات در واقع باعث هراس جنگطلبان غربی شده است. این مساله
از ایجاد خط مقدم در اوراسیا حکایت دارد، خط مقدمی که مجهز به سپر موشکی
اوراسیا است و برای مقابله با برنامههای ناتو/پنتاگون میباشد.
هدف
ناتو از گسترش سپر موشکی از بالتیک تا دریای سیاه تنها برای مقابله با توان
موشکی روسیه نیست بلکه هدف آن مقابله با ایران و چین نیز میباشد. میدان
جنگ به وضوح بین ناتو و روسیه/ایران/چین میباشد.
تحویل سامانه اس-۳۰۰ به ایران، سامانه اس-۴۰۰ به چین و ساخت سامانه اس-۵۰۰ همگی به ایجاد یک سپر موشکی با فناوری بالا اشاره میکند. ناتو این را میبیند. این سپر باید ایجاد میشد چرا که پکن در آسیا- پاسفیک، روسیه در اروپای شرقی و ایران در آسیای جنوب غربی با تجاوز آمریکا مواجه هستند. آمریکا اگر میتوانست تجاوز خود را به منطقه آسیای مرکزی نیز میکشاند.
ژئوپولتیک اوراسیا به آنچه در آینده در ایران رخ میدهد بستگی دارد. برخی میگویند که ایران به سوی واشنگتن متمایل خواهد شد و درنتیجه آمریکا به منطقه قفقاز و آسیای مرکزی دسترسی پیدا خواهد کرد.