این شیون و زاری مرا عذاب می دهد

من از خانواده خود و دوستان و آشنایان می خواهم که برای من عذاداری نکنند. چون این شیون و زاری مرا عذاب می دهد و در ایمان آنها شک می کنم. بلند گریه نکنید مبادا دشمن صدای شما را بشنود.

در وصیت نامه شهید ناصر حسانی که در تاریخ یکم فروردین ۱۳۶۰ به شهادت رسید می خوانیم: اکنون که مرگ قطعی است بگذار مرگی را انتخاب کنیم که آبستن حوادث زندگی باشد. سلام بر شهیدان اسلام، سلام بر بندگان صالح خداوند، که در برابر او خاضع و خاشع اند و پیشانی بندگی بر خاک میگزارند.و همیشه و در همه حال او را شاهد میگیرند در کردارشان ، در گفتارشان و در حرکاتشان و همه چیز را برای او می خواهند.

قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین (سوره انعام آیه۱۶۳)

بگو نماز من، مرگ من و حیات من برای خداوند است و شهادت برای خداست و اینجاست که انسان باید تسلیم خواست خداوند باشد.پس جای هیچ اندوه و ناراحتی نیست و این اشاره به خانواده و دوستان و آشنایان است.

ای عزیزان من جان خود را برای خدا فدا کردم تا اسلام را که صراط مستقیم است یاری کنم تا دشمنان را بشکنم تا امام را یاری کنم .ای مردم امام را تنها نگذارید .خدادرا شاهد قرار دهید. انقلاب را تضعیف نکنید.وجود امام را در جامعه غنیمت شمارید. من از خانواده خود و دوستان و آشنایان می خواهم که برای من عذاداری نکنند. چون این شیون و زاری مرا عذاب می دهد و در ایمان آنها شک می کنم. بلند گریه نکنید مبادا دشمن صدای شما را بشنود و خیال کند شما ضعیف هستید و ایمان شما سست است. در خلوت و برای خدا گریه کنید و با سکوت خود دشمن را ناامید کنید. چون دشمنان همه جا هستند، حتی اطراف شما، دشمنان اگاه و نا اگاه، خداوند ناآگاهان را اگاه کند و آگاهان را از پیش پای بردارد. خدایا تو شاهد باش که ما قطره خون ناقابل خود را در راه اسلام فدا کردیم. و تو ای خداوند! نبخش کسانی را که اسلام را فدای مصالح خویش می کنند و کسانی را که در مسند قدرتند و سهل انگاری می کنند و چشمان خود را می بندند و مردم را از اسلام بری می کنند.خدایا عمر امام را طولانی کن و مردم را از یاد نبر ، هر چند که آنها تو را از یاد برده اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.