پوچ‌انگاری فلسفه آفرینش بر پایه باورهای داروینیستی

فیلم سینمایی صعود ژوپیتر / jupiter ascending محصول ۲۰۱۵ آمریکا و ساخته برادران واچوفسکی، کارگردانان سری فیلم‌های ماتریکس است. این فیلم علمی تخیلی که در ژانر اکشن ماجراجویی تولید شده است در ارتباط با انسان‌های اساطیری به نام خاندان آبارساکس است که با داشتن اطلاعات و تکنولوژی بسیار بالایی در کهکشانی بسیار دورتر از کهکشان ما زندگی می‌کنند و با در اختیار داشتن ماده‌ای حیات‌بخش و جاودانه، نظام سلطه‌گری بر روی زمین و سیارات دیگر برپا کرده‌اند که موجوداتی هوشمند مانند انسان‌ها در سیاره‌ای همچون زمین، در آن‌ها سکونت دارند.
صعود ژوپیتر، که موضوع تناسخ روح را دستمایه روایتی علمی تخیلی قرار داده است، همچنین نقدی بر نظام سرمایه‌داری آمریکاست. خاندان سلطنتی آبراساکس، پس از مرگ مادرشان که علیاحضرت خوانده می‌شود، وارثان تمام دنیا می‌شوند. پسر کوچکتر به نام تیتوس که از ارث زمین محروم شده است، می‌خواهد تا وارث زمین شود، او با اجیر کردن یک سرباز نظامی کهکشان به نام وایز، دختری به نام ژوپیتر جونز را که تناسخی از روح مادر آن‌ها بر روی زمین است پیدا می‌کند. تیتوس قصد دارد او را به ازدواج خود درآورده و پس از کشتنش صاحب ثروت کلانی از جمله زمین شود. همچنین برادر بزرگتر به نام بالم، که صاحب بزرگترین بیزینس دنیا در تمام کهکشان‌هاست، پس از نابودی مادرش که در انتهای فیلم مشخص می‌شود، قصد دارد ژوپیتر را از چنگ برادرش بیرون آورده و او را بکشد. اما در این بین دخالت‌ها و علاقه کین وایز که یک سرباز نظامی کهکشان است همه چیز را تغییر می‌دهد.

jupiter ascending

 

   

فیلم بدون هیچ اتفاق خاصی شروع می‌شود، و ما را با ژوپیتر جونز که یک مهاجر روس ساکن آمریکا است آشنا می‌سازد. او به عنوان خدمتکار روزمزد برای کمک مالی به خانواده‌اش کار می‌کند. ژوپیتر که چیز زیادی نمی‌داند، به کمک وایز از شرّ موجود بیگانه‌ای قصد نابودی او را کرده است خلاصی می‌یابد. خانواده آبراساکس، ژوپیتر را هم به عنوان تهدید و هم فرصت می‌نگرند و بر اساس خواسته‌های خود وارد عمل می‌شوند.

نقدی بر نظام سرمایه‌داری آمریکا

نظام سرمایه‌داری در آمریکا منتقدان بسیاری دارد و همین جبهه در هالیوود نیز در حال فعالیت و تکاپوست تا بنیان‌های نظام کاپیتالیسم را به چالش بکشد. در فیلم صعود ژوپیتر یک بیزینس عظیم کهکشانی مطرح است که در آن تنها سوددهی کلان مهم است و کمترین چیزی که در آن ارزش دارد، جان و روح انسان‌هاست. زندگی انسان‌ها که به طور کشت و زرع، در دستان خاندان قلیل سلطنتی آبراساکس است، طی روندی تجاری و پس از مرحله‌ای به نام «درو کردن» به قطره‌ای از یک عصاره حیات بخش تبدیل می‌شود. عصاره‌ای که تمام تجارت عظیم کهکشانی بخاطر تولید و عرضه آن برای ادامه حیات و زندگی خاندان سلطنتی و افراد قدرتمند رده بالای نظام کهکشانی است. چراکه بزرگترین سرمایه در جهان، زمان است. مبحثی که به فلسفه اصالت زمان اشاره دارد.
در جایی از فیلم کالیگ، که تنها دختر خاندان سلطنتی است به ژوپیتر می‌گوید:

«در دنیای تو مردم با همدیگه بر سر منابعی مثل نفت، مواد آلی یا زمین در حال جنگن، ولی وقتی آدم به وسعت فضا دسترسی داشته باشه، متوجه میشه که فقط یه منبع ارزش جنگیدن و حتی آدم‌کشتن رو داره، اون هم زمان بیشتره، زمان با ارزش‌ترین عنصر این جهانه…».

برادران واچوفسکی

اما بیش از آن‌که صعود ژوپیتر یک فیلم فلسفی در ارتباط با اصالت زمان و همچنین اگزیستانس اصالت بشر باشد، یک نقد تند علیه نظام سرمایه‌داری آمریکاست که در آن تحولات سال‌های اخیر جنبش وال استریت نیز بر موضع‌گیری فیلم‌ساز بی‌تأثیر نبوده است. چراکه برادران واچوفسکی در کنار طرح‌کردن مسائل فلسفی مدرن در دیدگاه سینمایی‌شان همیشه دستی بر نقدهای سرمایه‌داری در آمریکا نیز داشته‌اند.
عصاره حیات بخشی که از گرفته شدن جان صدها انسان در زمین تولید می‌شود برای زیبا و جوان نگه‌داشتن اعضای خاندان سلطنتی آبراساکس‌ها است. خاندانی که شاید با هویت و اصالت روسیه‌ای ژوپیتر که نقش اصلی داستان و محوریت آن است، اشاره‌ای به خاندان تزار داشته باشد. اما نقد ماهیت نظام سرمایه‌داری در آن، اشاره‌ای است که فیلم‌ساز بدون در نظر گرفتن ملیتی خاص و با رویکردی جهانی به آن نگریسته است.
زندگی پر زرق و برق و بسیار اشرافی خاندان ابراساکس‌ها که در آن زمان به مثابه ثروت بیشتر و قدرت بیشتر بزرگترین سرمایه است به طوری تناقض‌برانگیز با زندگی ژوپیتر جونز بر روی زمین و در شیکاگو مقابل هم قرار گرفته است که گویای بی‌ارزش بودن اشرافیت و زندگی سرمایه‌داری است. زندگی که در آن ژوپیتر مجبور است برای امرار معاش خود و خانواده‌اش نظافت خانه‌های دیگر را عهده‌دار شود و هر روز زمان خود را صرف تمیز کردن توالت‌ها کند!
این همان نگاه طعنه‌دار و منتقدانه‌ای است که برادران واچوفسکی در عین رعایت درام و رازآلودگی داستان و البته تحریفات دینی و اعتقادی فیلم، توانسته‌اند در فیلم جاری کنند تا لحن منتقدانه خود را حفظ کنند.

تناسخ Reincarnation

تناسخ روح و ضدیت با مفاهیم دینی

اما موضوع تناسخ که به نوعی دیگر در فلسفه ماتریکس هم به شکل و شمایل پست مدرنش مطرح شده است، از دیگر مباحث پس زمینه فلسفه فیلم صعود ژوپیتر است. علیاحضرت خاندان آبراساکس‌ها در زندگی دوباره‌اش در وجود یک دختر روس تبار زیبا ظاهر شده است، که یک خدمه معمولی و روزمزد در شیکاگو است. تناسخ علیاحضرت، آن هم در وجود یک انسان دون‌پایه و زمینی بحثی است که هم از تناسخ هندوئیسم برگرفته شده است هم ردپایی از تائوئیسم در خود دارد.
مبانی تناسخ که در چهارگونه نسخ، مسخ، رسخ و فسخ بیان می‌شوند در مذاهب و آیین‌های گوناگونی در سرتاسر جهان وجود دارند. مسخ در لغت به معنای تغییر شکل ظاهری بویژه به شکلی زشت‌‌تر از صورت قبلی است و عموماً به انتقال روح انسان در حیوانات دلالت دارد، رسخ به معنای ثابت شدن در موضع و انتقال روح انسان به بدن گیاهان و نباتات گفته می‌شود و فسخ به معنای نقض و فساد شیء است که همان انتقال روح انسان در جمادات است.
در قرآن نیز آیاتی وجود دارد که مستقیماً سندی بر ابطال تناسخ است و فلاسفه و علمای دینی نیز با اتکا بر آن‌ها ابطال تناسخ را شرح و تفسیر کرده‌اند. از جمله ابن سینا در فلسفه مشاء و همچنین ملاصدرا با تکیه بر اصل حرکت جوهری و حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس در ابطال تناسخ مباحثی را مطرح کرده‌اند.
آیات ۹۹ و ۱۰۰ سوره مؤمنون یکی از همین آیات است:

«حَتَّی إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ. یعنی: آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می‌دهند تا زمانی که مرگ یکی از آن‌ها فرا می‌‌رسد می‌گوید: پروردگارا مرا بازگردان * باشد که در آنچه ترک کرده‌‌ام عمل صالح انجام دهم. حاشا که بازگردد، همانا سخنی که او می‌گوید و هیچ فایده‌ای ندارد. از پس سرشان برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند.»

Reincarnation

اما آنچه در فیلم صعود ژوپیتر از تناسخ مطرح می‌شود، آمیزه‌ای از مفاهیم تناسخ شرقی در هندوئیسم و… است که با تخیل فیلم‌ساز در هم آمیخته و تجلی روح یک موجود نامیرا و اسطوره‌ای را در یک موجود زمینی یعنی ژوپیتر ممکن کرده است که از لحاظ ماهوی به نوعی از تناسخ نزولی اشاره دارد. همچنین باورهای داروینیستی نیز در نگرش فیلم‌ساز بر نوع ابدایی تناسخ که در فیلم مطرح شده است بی‌تأثیر نبوده. در جایی از فیلم هنگامی که ژوپیتر به عنوان علیاحضرت در کاخ سلطنتی آبراساکس‌ها مورد استقبال قرار می‌گیرد، در خلوتی با کالیگ، دختر خاندان سلطنتی، از او راجع به تجلی روح مادر آن‌ها در وجودش این‌طور می‌شنود:

«وقتی ژن‌های یکسان دقیقاً در یک ترکیب یکسان دوباره قرار می‌گیرن، برای ما اتفاقی رخ میده که شما اسمش رو تناسخ گذاشتید».

نفی خلقت و فلسفه آفرینش

اما از دیگر مباحث مخدوش که در فیلم به کرّات به آن اشاره و پرداخت شده است، پوچ‌انگاری فلسفه آفرینش و به خصوص حیات بشری است. زندگی همه انسان‌ها دستخوش تجارت و فساد مالی یک خاندان اشرافی شده است، که تنها سودش، زیبایی ابدی موجوداتی خودخواه، منفعت‌طلب و زورگو است. در سرتاسر فیلم هیچ فلسفه‌ای پشت حیات معنوی بشر جریان ندارد و حتی خلقت انسان نیز امری معنوی در آفرینش نبوده و بر اساس باور داروینیستی شکل گرفته است.

jupiter ascending 2015

لرد تایتوس در توضیح زندگی و خلقت بشر برای ژوپیتر می‌گوید:

«این ماده حیات بخش از آدم‌ها به وجود میاد، هرکدوم تقریباً از صد انسان گرفته شدن، سیاره تو یه مزرعه است ژوپیتر، خانواده‌هایی چون خاندان من هزاران سیاره مثل زمین برپا کردن تا بتونن تقاضای فزاینده برای عمر بیشتر رو تأمین کنن».

در فیلم به هیچ عنوان مفهومی به نام خلقت وجود ندارد و آفرینشی به معنای آفرینش توسط خداوند مطرح نیست، بلکه صرفاً توسعه و پیشرفت علمی در مباحث بیولوژیک مطرح است و انسان همانند یک گیاه از یک ژن تولید و با تغییر در آن توسعه و تغییر پیدا کرده است.
یا در جایی دیگر فرمانده ارشد نظامی کهکشان به ژوپیتر حقیقتی را می‌گوید که او خواستار دانستش است:

«بهت گفتن که بشر در زمین به دنیا اومده، ولی این‌طور نیست، زادگاهش در اصل یه سیاره در سیستم کانابولوم، به نام اوروس هستش، سیاره شما در یه رخدادی که شما بهش انفجار بزرگ می‌گید کشف شد»،

یعنی همان بحثی که در ادامه نگرش داروینیسم در غرب و تسلط و غلبه‌اش در مباحث علوم انسانی مطرح است. با این طرح، بحث موجودیت حضرت آدم و حوا، برزخ و متعلقات هفتگانه ایمان که در تمام ادیان ابراهیمی نیز یکسان است، مخدوش شده و اصالت حقیقی خود را از دست می‌دهد.
همگی این مباحث جهت‌دار، با هدف اصلی هالیوود و نظام سلطه در سینمای تجاری و جهانی غرب، در فیلم کدگذاری و اجرا شده‌اند تا در قالب ژانری پرطرفدار چون ژانر علمی – تخیلی، بر پایه مبانی داروینیستی غربی، به خلط مباحث دینی و اعتقادی پرداخته و مبانی معنوی ادیان ابراهیمی و متعلقات هفتگانه که نشانه ایمان به شمار می‌روند را خدشه‌دار کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.