اگر از طرفداران کتابهای کمیک باشید، حتماً با شخصیت بتمن (Batman) و ماجراهای هیجان انگیز او آشنایی دارید. منجی – ابرقهرمان محبوب شهر گاتهام (Gotham) که یک تنه به جنگ دشمنان میرود و همیشه در آخرین لحظات، از بروز فاجعهای جدی جلوگیری میکند.
البته بتمن، تنها مختص به شهر گاتهام نیست و این شخصیت از محبوبیتی جهانی برخوردار است؛ به گونهای که تا به امروز کتابهای کمیک، فیلمهای سینمایی، انیمیشن و بازیهای رایانهای بسیار زیادی بر اساس ماجراجوییهای وی تولید و در سراسر جهان به فروش رفتهاند.
در همین راستا چندی پیش استودیوی بازی سازی Rocksteady بازی Batman: Arkham Knight را برای کنسولهای نسل هشتم و رایانههای شخصی به بازار عرضه کرد و همانطور که انتظار میرفت، با استقبال چشمگیر بازیکنها در سراسر جهان هم مواجه شد.
اما به راستی بتمن کیست و چه رازی پشت ماسک سیاه وی نهفته است؟ شهر گاتهام چه ویژگیهایی دارد و چه تعاملی میان آن و شهر آرکهام (Arkham) وجود دارد؟ برای یافتن پاسخ این سوالها و آشنایی مختصر با برخی حقایق موجود در مورد این سری از داستانها، با ادامه مطلب همراه شوید:
گاتهام سیتی کجاست؟
همانطور که میدانید، همه ماجراهای بتمن در شهری خیالی به نام گاتهام
رخ میدهند. شهری که مملو از خلافکاران قد و نیم قد است و هر از گاهی با
پیدا شدن سر و کله شروری گردن کلفت، آرامش آن از بین رفته و دُز جنایت، در
آن به اوج خود میرسد. اینجاست که بتمن به عنوان ناجی وارد عمل شده و پس از یک کشمکش طولانی، شهر را نجات میدهد.
شهر گاتهام از دو بخش اصلی تشکیل شده که اتفاقاً توجه به هر دو بخش آن بسیار مهم و کلیدی است و میتواند در رمزگشایی از کل داستان بتمن راهگشا باشد.
بخش اول آن، خود شهر گاتهام است که ماهیتی دوگانه دارد، اما پیش از پرداختن به ماهیت دوگانه گاتهام، لازم است تا کمی درباره نام این شهر و معنی آن صحبت کنیم:
در فرهنگ عامه مردم انگلیس، کلمه گاتهام از دو بخش gāt و hām که به معنی “بز” و “خانه” هستند، تشکیل شده و در مجموع به صورت اصطلاحی “اصطبل بز” و برای اشاره عامیانه به اجتماع شهری به کار می رود.
در واقع از این اصطلاح عامیانه برای خطاب قرار دادن هر اجتماع شهری قابل سکونت استفاده می شود. مثلاً اکثر روزنامهنگارهای آمریکایی در اصطلاح عامیانه، نیویورک را گاتهام سیتی هم خطاب میکنند. به گونهای که تقریباً این دو نام به عنوان مترادف یکدیگر هم شناخته میشوند.
با این اوصاف مشخص میشود که در واقع شهر گاتهام اشارهای نمادین به یک اجتماع شهری زنده و قابل حیات دارد که این تشکل میتواند در حالت عامتر، تمام شهرهای قابل سکونت دنیا را نیز شامل شود.
اما چه چیز این شهر را از سایر شهرهای دنیا متمایز میسازد و به آن هویتی مستقل میدهد؟
گاتهام شهری اشرافنشین و مدرن است، اما نکته قابل تأمل در مورد آن، ماهیت دوگانهاش در هنگام آغاز روز و شب است! روزهای گاتهام معمولاً آرام، پر نشاط و بسیار پر جنب و جوش تصویر می شود. زندگی در شهر جاری است و همانند سایر شهرهای متمدن دنیا، مردم از زندگی خود لذت میبرند. نه از خلافکارهای خشن و قاتل خبری هست و نه از بتمن منجی!
اما شبهای گاتهام بر خلاف روزهای آن، بسیار مخوف و پرحاشیه هستند. شبها، محل جولان خلافکاران و آشوبهای وحشتناکی هستند که وقوع هر یک از آنها میتوانند شهری را به ویرانهای تبدیل کنند و اگر میبینید که این شهر تا به حال نابود نشده، علت آن حضور منجی شبگردی به نام بتمن است که همیشه به موقع به کمک شهر آمده و معمولاً آن را از لوث خلافکاران پاک میکند.
در داستانهای ابتدایی بتمن، شهر گاتهام دارای دو زمان روز و شب بود. اما به مرور زمان و با گسترش داستانها و پیدا شدن اشرار بسیار خطرناک، دیگر کسی روز گاتهام را ندید و شهر به طور مطلق در شب گرفتار شد. از این رو دیگر در داستانهای جدید بتمن (داستان های اصلی)، شهر گاتهام معمولاً ابری-بارانی و غرق در تاریکی تصویر میشود و خبری از روشنایی روز نیست. البته شاید این تغییر رویکرد ترفندی برای تاریک جلوه دادن فضای کلی داستانها باشد. به هر تقدیر، نکته مهم در مورد این شهر، فضای تاریک و خفقانآور حاکم بر آن است که تنها به واسطه جانفشانی و فداکاریهای بتمن از نابودی کامل نجات مییابد.
در یک جمعبندی کلی، میتوان شهر گاتهام (با فضای همیشه تاریک آن) را نمادی از جامعه شهری اشرافی غرق در فساد و تباهی دانست و یا آن را تمثیلی از شهر گناه دانست.
سوال قابل طرح، این است که جدا از فساد اخلاقی مردم شهر گاتهام، چه توجیهی برای حضور شخصیتهای منفی و خطرناک در این شهر وجود دارد؟ شخصیتها و موجودات پلیدی که شبهای گاتهام را برای جولان خود انتخاب میکنند، چه رابطهای با این شهر دارند؟ آیا آنها بیگانگانی از فضای بیرون گاتهام هستند که چشم طمع به آن دارند؟
برای پاسخ به این سوال، باید ابتدا از ماجرای شهر آرکهام و ارتباط آن با شهر گاتهام با خبر شویم:
طبق اسناد موجود در داستان، شهر آرکهام در اصل مرکز و پایتخت شهر گاتهام محسوب می شود! این شهر بر خلاف گاتهام که منطقهای مرفهنشین و متمدن تصویر میشود، منطقهای فقیر نشین و پایگاه اصلی تجمع و فعالیت اراذل و اوباش است!
اکثر خلافکاران و اشراری که هر از گاهی گاتهام را مورد حمله قرار میدهند از همین بخش از شهر هستند و در کل آرکهام، معضل اصلی و جدی گاتهام و ناجی آن بتمن به شمار میرود.
حال ببینیم که نام آرکهام از کجا آمده و به چه معنایی هست:
در فرهنگ عامه مردم انگلیس، کلمه آرکهام از دو بخش ark و hām که به معنی “کشتی” و “خانه” هستند، تشکیل شده و در مجموع به صورت اصطلاحی “محل نگهداری کشتی” یا به عبارت بهتر “نجاتگاه” (با توجه به داستان حضرت نوح (ع) و ماجرای کشتی سازی وی) به کار میرود.
این نام برای اولین بار، در یکی از داستانهای هاوارد فیلیپس لاوکرفت (Howard Phillips Lovecraft) نویسنده آمریکایی داستانهای فانتزی-ترسناک مورد استفاده قرار گرفت. او این نام را برای یکی از شهرهای داستان ترسناکش انتخاب کرده بود! (چیزی شبیه به داستان شهر سایلنت هیل که بر خلاف کلمه سکوت موجود در نام آن، هیچ آرامشی در این شهر وجود نداشت!)
معمولاً شهر آرکهام تنها با یک شاخصه مهم در بین مردم شناخته میشود و آن تیمارستان مخوف و بدنام آن است. درباره تاریخچه پدید آمدن این تیمارستان، گفته شده که بنیانگذار آن فردی به نام آمادئوس آرکهام (Amadeus Arkham) بوده و زمانی که همسر و فرزند وی توسط یک بیمار روانی کشته میشوند، خانه خود را که معتلق به مادرش الیزابت بوده، به زندانی مخوف برای نگهداری اینگونه جنایتکاران تبدیل میکند! این تیمارستان تا مدتها با نام تیمارستان الیزابت آرکهام برای بیماران روانی مجرم Elizabeth Arkham) (Asylum for the Criminally Insane، شناخته میشد که بعدها این نام به تیمارستان آرکهام خلاصه شد. اما نکته مهم این است که در هیچکجا گفته نشده که چرا نام این تیمارستان بدنام، بعدها روی این شهر گذاشته شد! به همین دلیل، به نظر میرسد که داستان آمادئوس آرکهام بعدها به منظور توجیه این نامگذاری ساخته شده باشد.
حال که با دو بخش مهم شهر آشنا شدید و تا حدودی از روابط آنها با یکدیگر اطلاع پیدا کردید، لازم است تا کمی با ماهیت ناجی و مهمترین دشمن شهر گاتهام هم آشنا شوید.
نخست شخصیت منجی:
بتمن هم مانند شهر گاتهام، شخصیتی دوگانه و مرموز دارد. در روزهای گاتهام، او انسانی عادی و سرمایهداری مرفه به نام بروس وین (Bruce Wayne) است که بجز خوشگذرانی و عیاشی کار دیگری ندارد. او در کودکی در یک سانحه دزدی، پدر و مادر خود را از دست داد و یتیم شد. سپس، طی ماجراهایی توسط یک تروریست بینالمللی (رأس الغول) آموزشهای رزمی را فرار گرفت و بعد در دوران جوانی به گاتهام بازگشت و وارث همه اموال پدرش شد.
بروس مالک نیمی از (و یا شاید تمام) شهر گاتهام است و در اکثر شرکتهای موجود در این شهر سرمایهگذاری کرده است. مردم شهر او را فردی خوشگذران و بی قید و بند میدانند و در چهره اصلی خود چندان مورد پسند جمع نیست.
اما همانند شبهای شهر گاتهام، او نیز در شب چهرهای متفاوت دارد! بروس با پوشیدن لباسی شبیه به خفاش به کمک مردم رفته و علیه اشرار مبارزه میکند. بر خلاف آن مرد سرمایهدار و عیاش، بتمن شبگرد، از محبوبیت بسیار بالایی در میان مردم برخوردار است و همه از او به عنوان یک منجی قابل اعتماد یاد میکنند. به غیر از افرادی محدود، هیچکس از هویت واقعی بتمن اطلاع ندارد و همین موضوع یکی از چالشهای مهم دشمنان او هم به حساب میآید.
باب کین (Bob Kane) خالق یهودی الاصل شخصیت بتمن (وی یهودی اشکنازی است)، این شخصیت را بر اساس شخصیتهای محبوب داستانهایی چون زورو، دراکولا و جیمز باند خلق کرده است.
بتمن همانند زورو زندگی دوگانه دارد، همانند جیمز باند از تجهیزات پیشرفته استفاده میکند و دستیاری به این منظور دارد و همانند دراکولا شبها پدیدار شده و از نماد خفاش بهره میبرد.
بتمن نماد و پرچمدار تفکر سرمایهداری است. او به واسطه سرمایه هنگفت خود صاحب نیمی از شهر گاتهام شده و در اصل برای نجات سرمایه خود با اشرار و تهدیدکنندگان آن مبارزه میکند. اگر سرمایه بتمن نبود، هیچگاه موفق به ساخت و تولید تجهیزات فوق پیشرفته برای مبارزه با دشمنانش نمیشد و پول، عامل اصلی تبدیل شدن وی به یک منجی تمام عیار است (اصل تفکر سرمایه داری)
در هیچ داستانی، بتمن از پول خود برای کمک به فقرا خرج نمیکند و تمام سرمایه وی صرف تولید تجهیزات پیشرفته و یا رسیدن به اهداف اقتصادی پر سود میشود. او هیچ ابایی از نمایش و فخرفروشی ثروت خود ندارد و لوکسترین، مرفهترین، پر درآمدترین و امنترین مکانها در شهر گاتهام به وی تعلق دارند و این موضوع بر هیچکس پوشیده نیست!
حال ببینیم که دشمن اصلی بتمن، یعنی شخصیت جوکر (Joker) چه خصوصیاتی دارد:
طبق داستان، جوکر شخصیتی اسکیزوفرنی و پارانوئید دارد. یک بیمار روانی خطرناک که مدت زیادی از عمر خود را در تیمارستان آرکهام گذرانده و پس از فرار از تیمارستان، با انجام عملیاتهای تروریستی، قصد دارد تا از بتمن انتقام بگیرد.
برخلاف بتمن، که دارای دو شخصیت متفاوت است، هیچکس از نام و هویت واقعی جوکر خبر ندارد و او فردی تک شخصیتی است. حتی تست اثر انگشت و سابقه دندانپزشکی هم نتوانستهاند هویت اصلی وی را مشخص کنند.
او موهای سبز رنگ دارد، صورتش را همانند دلقکها آرایش میکند، کت ارغوانی ارزان قیمتی به تن میکند و معمولاً همانند انسانهای طبقه پایین اجتماع صحبت میکند. گفته میشود که هدف او خودنمایی و دیده شدن است، اما این موضوع با نوع بیماری وی در تضاد است.
دو زخم که در دو گوشه لب جوکر قرار دارند، او را به شخصیتی منحصر به فرد تبدیل کردهاند. زخمهایی که چهره افسرده و خشن وی را به شکلی مصنوعی به چهرهای خندان تبدیل کردهاند، به گونهای که در نگاه اول شاید چهره خندان وی مخاطب را فریب دهد. خود جوکر در مورد چگونگی پیدایش این زخمها داستانهای متفاوتی را روایت میکند:
- پدرم یه الکلی بود، یه معتاد… و یه شب اون بیشتر از همیشه دیوونه شد… مادرم برای دفاع از خودش چاقوی آشپز خونه رو برداشت، پدرم از این کار خوشش نیومد، حتی یه ذره. اون چاقو رو گرفت و اونو زد به خود مامانم. وقتی این کارو میکرد میخندید و بعد روشو کرد طرف من و گفت: چرا اینقدر جدی هستی پسر؟! بذار یه لبخند روی اون صورت بکشم و بعد این کارو باهام کرد.
- میدونی زخمهای صورتم برای چیه؟ من ﻳﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ که خیلی ﺯﻳﺒﺎ ﺑﻮﺩ. ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﻱ میکرد ﻭ ﻳﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ بدﻫﻲ ﺑﺎﻻ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ… ﻃﻠﺒﮑﺎﺭﺍ ﺻﻮﺭﺗﺸﻮ ﺧﻂ ﺧﻄﻲ ﮐﺮﺩﻥ. ما پوﻟﻲ ﺑﺮﺍی ﺟﺮﺍﺣﻴﺶ ﻧﺪﺍﺷﺘﻴﻢ… میخواستم ﺑﺪﻭﻧﻪ ﮐﻪ زخمهاش برای من اهمیتی ﻧﺪﺍﺭﻩ، ﺑﺮﺍی ﻫﻤﻴﻦ ﻳﻪ ﺗﻴﻎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﻢ ﻭ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭﻭ ﮐﺮﺩﻡ، میدونی ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻲ ﺷﺪ؟ ﻧﺘﻮﻧﺴﺖ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭی منو ﺑﺒﻴﻨﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﻢ ﮐﺮﺩ…
البته بر خلاف تصور، طراحی شخصیت جوکر چندان هم منحصر به فرد نیست و سالها پیش (۱۸۶۹) ویکتور هوگو در داستان مردی که میخندد (The Man Who Laugh)، چنین شخصیتی را توصیف کرده بود! از قضا ماجرای این شخصیت هم شباهت زیادی به داستان جوکر دارد. داستان، روایت کودکی است که توسط کومپراچیکوها یا همان خریداران بچه معلول شده و با زخمی که بر صورت دارد گویی همیشه میخندد. دورهگردی کودک را مییابد و با وی یک گروه نمایش خیابانی راهاندازی میکند (او در نقش یک دلقک هنرنمایی می کند)
اما جدای همه این اطلاعات، شخصیت جوکر از پیچیدگیهای ویژهای برخوردار است که این ویژگیها در تعامل با شخصیت بتمن خودنمایی میکنند.
گفتم که بتمن نماد نظام سرمایهداری در شهر گاتهام است و نیمی از شهر به او تعلق دارد. شخصیت جوکر هم به محض ورود به گاتهام در اولین اقدام، بانکها را مورد هدف قرار میدهد و بخش عمدهای از پولها را به سرقت میبرد. سپس زمانی که با بتمن روبرو میشود، اقدام به تخریب و نابودی شهر میکند. پس میتوان اینطور گفت که جوکر به نوعی علیه نظام سرمایهداری و نماد آن قیام کرده است.
حتی این موضوع در یکی از سکانسهای فیلم The Dark Knight که در سال ۲۰۰۸ به نمایش درآمد هم کاملاً مشهود است. در صحنهای، شخصیت جوکر انبوهی از پولهای سرقت شده را به آتش میکشد و اعلام میکند که پول در نظر او هیچ ارزشی نداشته و هدفی والاتر را دنبال میکند! (این موضوع خط بطلانی بر تمام تئوریهای موجود در مورد پولدوستی جوکر و علاقه او به جنایت میکشد.)
در دیگر سکانس این فیلم شاهد صحنه بسیار عجیبی هستیم که جوکر شهروندان گاتهام را درون یک کشتی بمبگذاری شده و زندانیان آرکهام را درون کشتی دیگری گرفتار میکند و از خدمه هر دو کشتی میخواهد تا طی مدت معینی تصمیمگیری کرده و دیگری را نابود کنند.
در این بین ناگهان اتفاق غیرمنتظرهای روی میدهد. درحالی که یکی از شهروندان گاتهام تصمیم میگیرد با فشردن چاشنی، کشتی حامل محکومان آرکهام را نابود نماید (و این موضوع را حق مسلم شهروندان میداند)، یکی از متهمین کشتی محکومان، چاشنی را برداشته و به بیرون از کشتی پرتاب میکند! در اینجا این سوال مطرح میشود که کدام گروه خطرناک و جنایتکار هستند؟ آیا با وجود چنین سکانسی میتوان متهمان آرکهام را به همان صورتی که مردم گاتهام توصیف میکنند دید؟ یا اصل موضوع چیز دیگری است؟
نکته بعدی که ما را در فهم و شناخت ماهیت شخصیت جوکر یاری می کند، صحبتهای کریستین بیل (Christian Bale) هنرپیشه نقش بتمن (در سه گانه ساخته کریستوفر نولان) در زمان بازی در نقش حضرت موسی (ع) است. وی در اظهار نظری بیشرمانه، شخصیت موسی (ع) – معاذالله- را شخصیتی اسکیزوفرنی و تروریست معرفی میکند!
این اظهارات وقیحانه در حالی از طرف بیل بیان میشود که وی بارها در نقش بتمن ایفای نقش کرده و در این نقش جوکر را با چنین القابی خطاب کرده است!
پافشاری ریدلی اسکات (کارگردان فیلم Exodus: Gods and Kings) برای استفاده از کریستین بیل در نقش حضرت موسی هم از دیگر مسائلی است که جای بحث و گفتگوی بسیار دارد. این در حالی است که بیشتر تماشاگران سینما، بیل را به عنوان بتمن میشناختند و طبق گفته اکثر منتقدین، حضور وی در نقش یک پیامبر میتوانست لطمهای بزرگ به پیکره فیلم وارد کند. که البته همین اتفاق هم رخ داد و علیرغم صرف هزینه بالا، این فیلم با شکست مواجه شد.
و نکته آخر در این مورد، شاخصه مهم شهر آرکهام است. چرا تنها شاخصه شهری که “نجاتگاه” نام دارد و طبعاً باید ناجی از آنجا باشد، دیوانهخانه است؟ چرا دیوانهها (و به طور خاص شخصیت جوکر) علیه نظام سرمایهداری حاکم (بتمن و دارائیهایش) قیام میکنند؟
چرا شخصیت جوکر دیوانه، برای متقاعد کردن دیگران به حقانیت خود، حتی حاضر شده لبخندی ساختگی روی صورتش ایجاد کند؟ (با توجه به این که صحت هیچ یک از داستانها در مورد چگونگی ایجاد زخمها تأیید نشده است). او از انجام این کار به دنبال چه هدفی است؟
پس از آتش زدن کوهی از پولهای سرقت شده، منظور او از گفتن هدف والاتر چیست؟
فقط کافی است تا کلیدواژههای محل نجات، دیوانه و لبخند ظاهری را کنار هم قرار دهید تا متوجه مقصود اصلی در شکلگیری شخصیت جوکر شوید.
در انتها، قضاوت در مورد شخصیت بتمن و جوکر را به شما خواننده عزیز واگذار میکنم.