هزار و یک شب تخریب اسلام (۱)

سال هاست که در مورد مجموعه داستان هایی با عنوان هزار و یک شب مطالب مختلفی می خوانیم و تا به امروز، شاهد هزار و یک برداشت مختلف از آن در سراسر جهان هستیم. داستان هایی مملو از جادو و جادوگران، جنیان، سرزمین های ناشناخته و قهرمان هایی افسانه ای با قدرت های خارق العاده که ظاهراً همه و همه برای سرگرم کردن پادشاهی سفاک و خونریز پا به عرصه وجود گذاشتند و مخلوق زنی خوش ذوق به نام شهرزاد هستند!
اما تا به حال از خودتان سوال کرده اید که ماهیت وجودی این داستان ها چیست؟ چه کسی آن ها را خلق کرده و در پس این داستان های به ظاهر خیالی چه رازی نهفته است؟
چرا تعداد شب های قصه گویی شهرزاد “۱۰۰۱″ شب انتخاب شده و چرا این عدد ۱۰۰۰ یا ۹۹۹ نیست؟ چرا نام یکی از محبوب ترین شخصیت های این سری داستان ها علی بابا است و چرا فضای گنگ ملیتی در سراسر داستان دیده می شود؟ هزار و یک شب، داستان هایی عربی هستند یا فارسی یا هندی؟ و ده ها سوال از این دست که شاید پاسخ به خیلی از آن ها ممکن نباشد و یا قطعیتی برای پاسخ به هیچ یک از آن ها وجود نداشته باشد. اما در هر صورت، نمی توان از کنار این دست از سوال ها به راحتی عبور کرد و آن ها را نادیده گرفت. از این رو، در ادامه این متن سعی دارم تا با تحلیل یکی از آثار برجسته ای که بر اساس سری داستان های هزار و یک شب تولید شده و البته از محبوبیت بسیار زیادی هم در بین طرفداران خود برخوردار است، پاسخی معقول و در حد بضاعت برای برخی از این سوال ها بیان کنم.

  
 
 انیمه Magi که در دو فصل The Labyrinth of Magic و The Kingdom of Magic تولید شده روایتگر داستان مغی کم سن و سال به نام علاءالدین (Aladdin) است که برای شناخت خود، سفری طولانی و خطرناک را آغاز کرده و در این راه با افراد مختلفی آشنا می شود و اتفاقات گوناگونی برای وی رقم می خورند. سفری که انسان را به یاد کتاب “خاطرات یک مغ” نوشته پائولو کوئیلو می اندازد.

Goltas stopping Mor

جادو، عنصر اصلی تمام حوادث سریال را تشکیل می دهد و برای ریشه یابی رویدادها، داستان به سراغ سلیمان نبی رفته و حکومت وی و قدرت هایش را به عنوان حکومتی با قدرت های جادویی مورد کنکاش قرار می دهد.

علاءالدین، مغی است که هنوز از قابلیت های واقعی خود ناآگاه است و نمی داند که برای انجام چه مأموریتی پا به عرصه وجود گذاشته است. او که در قالب کودکی ۱۰-۱۱ ساله تصویر می شود، در ادامه مسیر سفرش با علی بابا، شاهزاده ترد شده ای آشنا می شود که مانند خود او هدفش را گم کرده و در انتخاب مسیر صحیح زندگی مستأصل شده است. همراهی علاءالدین و علی بابا برای تغییر سرنوشت آن ها را با افراد مختلفی آشنا می کند که برخورد با هریک از آن ها ماجراهای زیبا و جذابی را رقم می زند.

آشنایی با سندباد، مرجانه، امپراطوری های افسانه ای، قدرت های جادویی و تقابل نیروهای خیر و شر در قالب جادوی سیاه و جادوی سفید، بن مایه های اصلی این انیمه را تشکیل می دهند.
در یک سو، گروهی متشکل از جادوگرانی پلید که قصد نابودی دنیا و ایجاد هرج و مرج دارند و با نام آل ثامن شناخته می شوند، قرار دارند و در سوی دیگر، یاران سلیمان و نیروهای جادویی آن ها که برای نابودی آل ثامن و متحدانش از هیچ کوششی دریغ نمی کنند، دیده می شوند.

در این داستان که ادعا می شود بر اساس داستان های هزار و یک شب ساخته شده، نکات بسیار زیادی وجود دارند که بررسی دقیق آن ها می تواند در یافتن پاسخ برخی از سوال های مطرح شده در بالا مفید باشد. از این رو، شرح تفصیلی داستان به شکل مرسوم و معمول را رها کرده و داستان را در قالب نکات مختلف بررسی خواهم کرد.

در این سریال، علاءالدین به همراه یارانش به سرزمین های مختلفی سفر کرده و در آنجا با افراد مختلفی دیدار می کنند که بررسی هر یک از آن ها می تواند نکات بسیار مهمی را مشخص نماید. در ادامه به بررسی این سرزمین ها می پردازم:

آلما طوران (Alma Torran)

Alma Toran anime

یکی از مهم ترین سرزمین هایی که در این انیمه به آن اشاره می شود، سرزمینی به نام آلما طوران است. مکانی که گفته می شود پیش از خلق دنیای مادی (به طور خاص زمین) وجود داشته و پس از نابودی آن، دنیای فعلی شکل گرفته است.
آلما طوران برگرفته از واژه عربی عالم طرّا به معنی جهان یگانه و محل زندگی اولیه انسان ها و جنیان بوده است. در این سرزمین، سلیمان یهواخاز ابراهیم (Solomon Jehoahaz Abraham) بزرگ به همراه همسرش صبا (Sheba)، حکمرانی می کرده و جنیان و جادوگران در خدمت آن ها بودند.

Solomon.Jehoahaz.Abraham.full

سلیمان، فرزند داوود یهواخاز ابراهیم (David Jehoahaz Abraham)، پادشاه سابق آلما طوران است و پس از وی، علاءالدین، تنها فرزند وی، به عنوان پادشاه انتخاب می شود.
این سرزمین نمادی از بهشت یا آرمان‌شهر است که بشر همواره به دنبال دستیابی به آن است. دنیایی یکپارچه که در آن انسان های عادی در کنار جادوگران و جنیان، بدون هیچ مشکلی زندگی می کردند و همه یکدل و یگانه بودند. سلیمان، پادشاه جادوگران، بر این سرزمین حکمرانی می کرد و موفق شده بود تا به کمک ایل لاه، سرزمینی کامل و بدون نقص ایجاد نماید. اما سرانجام این آرمانشهر رویایی توسط عده ای از جادوگران سیاه دل، به نابودی کشیده شد و پس از یک شورش عظیم، آلما طوران به کلی از بین رفت.

David.Jehoahaz.Abraham.full

اما سلیمان که فردی مقتدر و دانا بود، در آخرین لحظات، با تصور دنیایی دیگر، زمین و جهان مادی را خلق نمود و برای هدایت بشری که حالا بی حامی و سرگردان به زمین هبوط کرده بود، عزیزترین عضو خانواده خود، یعنی فرزندش علاءالدین را راهی زمین کرد تا هدایتی برای مردم سرگشته باشد. البته پیش از علاءالدین، چندین فرستاده دیگر به زمین فرستاده شده بودند، اما علاءالدین برترین و والامقام ترین آن ها بود و تنها کسی بود که حکمت سلیمان را در اختیار داشت. بدین ترتیب دوران طلایی آلما طوران به پایان رسید و دوره زمین آغاز شد.

ایل لاه (Ill Ilah)

Magi-Ill-Ilah-in-sky

ایل لاه یا خدای سیاه، خدایی معرفی می شود که در ابتدا آلما طوران را خلق نمود و سپس آن را نابود کرد. در این باور، خداوند به شکلی که ادیان الهی به آن باور دارند، وجود ندارد و منظور از خدا، ماده خام با قابلیتی است که می توان با کمک آن دست به خلقت زد!
به باور سلیمان، ایل لاه توده ای از قدرت بی اراده بود که با کمک آن می شد تمام موجودات دنیا را خلق کرد. این توده (ماده) دارای قدرت تخریب و آفرینش بود و بسته به نوع استفاده، می توانست مخرب یا خلق کننده باشد.
ایل لاه با عنوان پدر، توسط آل ثامن پرستیده می شد و آن ها قصد داشتند تا با احضار او در دنیا، جهان فعلی را به کل نابود کنند و خلقتی نو به وسیله آن ایجاد نمایند.
به دلایل نامعلومی در گذشته های دور، ایل لاه پس از تغییر رنگ به سیاهی، با جسم داوود، پدر سلیمان ادغام می شود و سندباد تجلی آن ها در دنیای مادی است. هیچ اطلاعاتی از گذشته ایل لاه در دست نیست. فقط گفته می شود که در گذشته به رنگ سفید بوده و کم کم از طریق آل ثامن به رنگ سیاه تغییر رنگ داده است.

ماده تاریک (Dark Matter)

Dark matter stride by tchaikovsky2

به نظر می رسد که ایل لاه، برداشتی آزاد از چیزی که به آن ماده تاریک گفته می شود، باشد. نوعی از ماده که فرضیه وجود آن در اخترشناسی و کیهان‌شناسی ارائه شده‌ تا پدیده‌هایی را توضیح دهد که به نظر می‌رسد ناشی از وجود میزان خاصی از جرم باشند که از جرم موجود مشاهده ‌شده در جهان بیشتر است.
ماده تاریک، به طور مستقیم با استفاده از تلسکوپ قابل مشاهده نیست. مشخصاً ماده تاریک نور یا سایر امواج الکترومغناطیسی را به میزان قابل توجهی جذب یا منتشر نمی‌کند. به بیان دیگر، ماده تاریک به سادگی ماده‌ای است که واکنشی نسبت به نور نشان نمی‌دهد.
در عوض، وجود و ویژگی‌های ماده تاریک را می‌توان به طور غیرمستقیم و از طریق تأثیرات گرانشی‌اش روی ماده مرئی، تابش و ساختار بزرگ مقیاس جهان نتیجه گرفت. طبق داده‌های تیم مأموریت پلانک در سال ۲۰۱۳ و بر پایه مدل استاندارد کیهان‌شناسی، کل جرم- انرژی موجود در جهان شناخته ‌شده شامل ۴٫۹٪ ماده معمولی، ۲۶٫۸٪ ماده تاریک و ۶۸٫۳٪ انرژی تاریک تشکیل شده‌ است. یعنی ماده تاریک ۲۶٫۸٪ کل ماده موجود در جهان را تشکیل می‌دهد و انرژی تاریک و ماده تاریک روی هم رفته ۹۵٫۱٪ از کل محتویات جهان را تشکیل می‌دهند. با توجه به زمان کشف ماده تاریک، به نظر می رسد که استفاده از آن در داستانی که گفته می شود بر اساس هزار و یک شب خلق شده، بیشتر به منظور بیان هدفی خاص باشد. هدفی که در آن خداوند از جایگاه ادیانی خود به پایین کشیده می شود و هویتی در حد یک ماده با قابلیت بالا می یابد. در چنین تفکری، دنیا حاصل تفکری مادی و انسانی معرفی می شود و انسان نقش خدایی به خود می گیرد. تفکری که امروزه از آن به عنوان اومانیست یاد می شود. سلیمان، همان خدایی است که جهان، حاصل تفکر وی است و آل ثامن و جادوگرها تفکر مقابل این خدا هستند. علاءالدین هم فرستاده و نماینده این خدا برای حفاظت از تفکرات خالقانه وی محسوب می شود. اما چرا شخصیت والای سلیمان نبی در این انیمه اینچنین دستخوش تحریف شده است؟ برای پاسخ، کافی است تا نگاهی به قرآن مجید داشته باشیم:

سلیمان و تهمت جادوگری به وی:

در این سریال، به وضوح حضرت سلیمان را پادشاه جادوگران می خوانند. این دقیقاً همان تهمتی است که کفار پیش از اسلام و در صدر اسلام نیز به این پیامبر والاقدر نسبت می دادند و قرآن با صراحت تمام آن را رد کرد. در آیه ۱۰۲ سوره بقره در این مورد می خوانیم:

“وَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَ مَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَ لکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السحر وَ مَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ مَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَ لاَ یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ‌ (البقرة، ۱۰۲)”

“و آنچه را که شیطان [صفت]ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند، پیروى کردند. و سلیمان کفر نورزید، لیکن آن شیطان [صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر مى‌‏آموختند. و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابِل فرو فرستاده شده بود [پیروى کردند]، با این‌که آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمى‏‌کردند مگر آن‌که [قبلاً به او] مى‏‌گفتند: «ما [وسیله] آزمایشى [براى شما] هستیم، پس زنهار کافر نشوى.» و [لى] آن ها از آن دو [فرشته] چیزهایى مى‏‌آموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند. هر چند بدون فرمان خدا نمى‏‌توانستند به وسیله آن به احدى زیان برسانند. و [خلاصه] چیزى مى‏‌آموختند که برایشان زیان داشت، و سودى بدیشان نمى‌‏رسانید. و قطعاً [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد، در آخرت بهره‌‏اى ندارد. وه که چه بد بود آنچه به جان خریدند اگر مى‏‌دانستند.”

یهواخاز کیست؟

solomon-1

در این انیمیشن، کنیه سلیمان، یهواخاز نامیده شده است. حال ببینیم که یهواخاز چه کسی است و چرا وی با این کنیه خوانده شده است:
یهواخاز، پادشاه اسرائیل (کتاب دوم پادشاهان-بخش ۱۳)
۱- در سال بیست و سوم، یوآش بن اخزیا، پادشاه یهودا، یهواخاز بن ییهو، بر اسرائیل در سامره پادشاه شده، هفده سال سلطنت نمود.
۲- و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود به عمل آورد، و در ‌پی گناهان یربعام بن نباطکه اسرائیل را مرتکب گناه ساخته بود، سلوک نموده، از آن اجتناب نکرد.
۳- پس غضب خداوند بر اسرائیل افروخته شده، ایشان را به‌ دست حزائیل، پادشاه ارام و به ‌دست بنهدد، پسر حزائیل، همه روزها تسلیم نمود.
۴- و یهواخاز نزد خداوند تضرع نمود و خداوند او را اجابت فرمود زیرا که تنگی اسرائیل را دید که چگونه پادشاه ارام، ایشان را به تنگ می‌آورد.
۵- و خداوند نجات‌ دهنده‌ای به اسرائیل داد که ایشان از زیردست ارامیان بیرون آمدند و بنی‌اسرائیل مثل ایام سابق در خیمه های خود ساکن شدند.
می بینید که باز هم در این انیمیشن سعی شده تا تهمتی به سلیمان و خاندان وی وارد شود. این موضوع را می توان در راستای جادوگر دانستن وی و از سلسله تحاریفی دانست که در کتاب مقدس یهودیان به این پیامبر گرامی وارد شده است.

حکمت سلیمان (Wisdom of Solomon)

Wisdom-of-Solomon-1

نکته دیگری که در انیمیشن از آن سخن به میان می آید، قدرتی است که مختص سلیمان بوده و اجازه می دهد تا صاحب آن بتواند با روخ (Rukh)، افراد زنده و مرده ارتباط برقرار کند. همچنین این قدرت اجازه می دهد تا مردم عادی هم بتوانند از طریق اتصال به روخ، قادر به دیدن گذشته، حال و آینده باشند. همچنین صاحب این قدرت می تواند به طور موقت ارواح گذشتگان را احضار کرده و به آن ها فرصت دیدار مجدد با اعضای خانواده خود را بدهد و اوست که از همه چیز آگاه است. هم اکنون این قدرت در اختیار علاءالدین قرار دارد و اوست که می تواند با این علم الهی ویژه، موجبات سعادت و هدایت بشر رها شده و سرگشته را فراهم آورد.
به نظر می رسد که حکمت سلیمان، تحریف علم لَدُنّی پیامبران الهی و ائمه اطهار باشد. علمی که در اثر فقر و جهل بشر امروزی از آن به عنوان جادو یاد می کنند.

در کتاب مقدس

مهمترین ویژگی سلیمان در کتاب مقدس، حکمت او است. کتاب اول پادشاهان، شرح دعای سلیمان برای دریافت حکمت را بیان می کند:
“و شاه به گیبون رفت تا قربانی کند زیرا آنجا مکان بسیار بلند بود. سلیمان یک هزار قربانی سوزاندنی تقدیم کرد. در گیبون خداوند در خواب به سلیمان ظاهر شد و خداوند گفت از من بخواه و به تو خواهم بخشید. و سلیمان گفت تو به خدمتگزار خود داوود پدر من بخشش زیادی داشتی زیرا او در برابر تو با صداقت و درستکاری راه می رفت و قلب او با تو بود و تو برای او محبت زیادی نگاه داشتی و تو به او پسری بخشیدی که بر تخت پادشاهی او بنشیند همان‌گونه که امروز اینگونه است. و اکنون، پروردگارا خداوند من، تو خدمتگزار خود را بجای داوود پادشاه کردی و من کودکی بیش نیستم من نمی‌دانم که چگونه بیرون روم و بازگردم. و خدمتگزار تو در بین مردم توست که تو برگزیدی مردمی بینظیر که تعداد آن ها بیشمار است. به خدمتگزار خود قلبی ببخش که به وسیله آن بر مردم قضاوت کنم تا فرق درست و نادرست را بدانم که چه کسی شایسته قضاوت بر این مردم است؟”
خداوند به سلیمان گفت:
“به دلیل اینکه تو زندگی طولانی و ثروت برای خود نخواستی و درخواست مرگ دشمنان خود را نکردی و درخواست اجرای عدالت در زمین نمودی من آنچه تو می خواهی انجام خواهم داد.”

Wisdom-of-Solomon-2

کتاب مقدس همچنین اشاره می کند:
“تمامی دنیا به سخنان سلیمان گوش می دادند تا حکمتی که خداوند در قلب او قرار داده بود بشنوند.”
در یک داستان بسیار معروف در کتاب مقدس، دو زن به نزد سلیمان می آیند و هر دو ادعا می‌کنند که مادر کودکی هستند. آن ها از سلیمان درخواست می‌کنند تا بین آن‌ها قضاوت کند. سلیمان شمشیر خود را در می آورد و دستور می دهد تا کودک به دو نیم تقسیم شده و نیمی از او به هر زن داده شود. یکی از آن دو زن از ادعای خود برگشته و درخواست می کند که سلیمان کودک را به زن دیگر دهد و او را نکشد. سلیمان اعلام می کند که این زن مادر واقعی کودک است، زیرا ترجیح داده که کودک زنده بماند.

ظروف مقدس:

magi-metal-vessels-collection-11

ظروف مقدس، از دیگر مواردی هستند که در رابطه با آلما طوران و پادشاهی سلیمان از آن ها سخن به میان می آید. گفته می شود که ۷۲ ظرف مقدس در عالم وجود دارند که ۷۲ جن می توانند در آن ها ساکن شوند و از این طریق به اربابان خود خدمت کنند. این ظروف در زمان حکومت سلیمان در آلما طوران وجود داشتند، اما به مرور به سرنوشتی نامعلوم دچار شدند و تنها ۱۳ ظرف باقی ماند که بعدها در سیاه چال ها قرار داده شدند. فاتحان سیاه چال، می توانستند با استفاده از این ظروف، اجنه درون آن ها را به خدمت خود درآورند و به قدرت پادشاهی برسند. طبق این باور تنها افرادی لیاقت کسب مقام پادشاهی را داشتند که اولا توسط مغ انتخاب می شدند و بعد صاحب ظروف مقدس و مجهز به جن بودند. تکیه به اعداد ۷۲ و ۱۳ هم در این بخش قابل توجه است. حال ببینیم که جریان دربند کشیدن جنیان توسط سلیمان نبی چه بوده و به چه شکل دچار تحریف شده است:

۷۲ جنی که سلیمان نبی در بند کرده بود

سوره انبیاء/۸۲: “و من الشیاطین من یغوصون له و یعملون عملا دون ذلک و کنا لهم حافظین.”

“برخى از شیطان‏‌ها براى حضرت سلیمان غواصى می ‏کردند و کارهاى دیگر جز این (بناهاى عظیم می ‏ساختند، حمل سنگ‌هاى بزرگ براحتى و…) و ما نگاهبان آن‌ها بودیم.”
مفسرین تعداد این اجنه را ۷۲ عدد ذکر کرده اند که از سرکردگان آن ها به شمار می رفتند.
ظروف نامبرده شده در این انیمه هم از همین حقیقت الگوبرداری شده اند. در واقع این ۷۲ برده و خدمتکار سلیمان به عنوان ۷۲ منبع قدرت و یار او معرفی می شوند. به گونه ای که در مخاطب این باور ایجاد می شود که سلیمان با این اجنه رابطه ای صمیمانه داشته و بحث اسارت و بردگی، افسانه ای بیش نبوده!

جنیان (Djinn)

یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهنده داستان های این انیمه، جنیان هستند. در این اثر، آن ها اینگونه معرفی می شوند که:
“گونه ای برتر از زندگی که توسط روخ به وجود آمده اند. آن ها از ساکنان آلما طور بودند و خاطرات زیادی از آنجا در ذهن دارند. جنیان در اصل همگی خانه زاد سلیمان و از طرفداران او بودند و به او خدمت می کردند. آن ها فرمانروایان سیاه چال ها به حساب می آمدند و از طرف سلیمان مأموریت داشتند تا با در اختیار گذاشتن قدرت خود به انسان ها، موجب سعادت و مراقبت از آن ها باشند. همه افرادی که با فاتح سیاه چال پیمان خانوادگی ببندند، می توانند از قدرت جن او بهرمند شوند. (توجه داشته باشید که چطور از طریق گزاره های رسانه ای، ارتباط با جن موجب سعادت بشر معرفی می شود)”
در این انیمیشن، از ۲۷ جن به طور خاص نام برده می شود. اسامی این جنیان در هیچ یک از کتب مقدس نیامده، اما در کتابی با عنوان کلید سلیمان از ۷۲ جن و قابیلت های ویژه آنان به تفصیل نام برده شده که نویسندگان داستان این انیمه با مراجعه به آن، داستان خود را تکمیل نموده اند. کتاب کلید سلیمان یا به زبان عبری مفتاح شلومو، کتاب سحر معروفی است که به طور نادرست به سلیمان نبی نسبت داده می‌شود. به احتمال زیاد این کتاب به قرن ۱۴ و ۱۵ ایتالیا بازمی‌گردد و نمونه‌ای از سحر دوره رنسانس است.
تنها نام ۲۴ امین جن درون این انیمیشن، سربروس در کتاب کلید سلیمان (Key of Solomon) ذکر نشده و نام باقی جنیان عینا در این کتاب آمده است. این جنیان عبارتند از:
۱- اوگو (Ugo). رتبه: نامعلوم. ارباب: سلیمان و علاءالدین

bal

۲- بعل (Baal)، اولین جن. ارباب: سندباد
۳- آگارس (Agares)، دومین جن. ارباب: کوئن رن (Kouen Ren)
4- واساگو (Vassago)، سومین جن. ارباب: آرماکان آمون-را (Armakan Amun-Ra)
5- ویلفور (Valefor)، ششمین جن. ارباب: سندباد

Amon and ugo

۶- آمون (Amon)، هفتمین جن. ارباب: علی بابا
۷- بارباتوس (Barbatos)، هشتمین جن. ارباب: مو الکسیوس (Muu Alexius)
8- پایمون (Paimon)، نهمین جن. ارباب: هاکوئی رن (Hakuei Ren)
9- لراجه (Leraje)، چهاردهمین جن. ارباب: کوئن رن (Kouen Ren)
10- زپار (Zepar)، شانزدهمین جن. ارباب: سندباد
۱۱- پورسون (Purson)، بیستمین جن. ارباب: ایگناتیوس الکسیوس (Ignatius Alexius)
12- سربروس (Cerberus)، بیست و چهارمین جن. ارباب: ماریا دیانوس آرتمینا (Mira Dianus Artemina)

Djinn oscuro

13- گلاسیا لابولاس (Glasya-Labolas)، بیست و پنجمین جن. ارباب: بارباروسا (Barbarossa)
14- آستاروس (Astaroth)، بیست و نهمین جن. ارباب: کوئن رن (Kouen Ren)
15- فورنئوس (Forneus)، سی و مین جن. ارباب: رامه توتو (Rametoto)
16- فور فور (Furfur)، سی و چهارمین جن. ارباب: سندباد.
۱۷- فنکس (Phenex)، سی و هفتمین جن. ارباب: کوئن رن (Kouen Ren)
18- فوکالور (Focalor)، چهل و یکمین جن. ارباب: سندباد.
۱۹- وپار (Vepar)، چهل و دومین جن. ارباب: سندباد.
۲۰- شاکس (Shax)، چهل و چهارمین جن. ارباب: نروا جولیوس کالوادس (Nerva Julius Caluades)
21- وینئا (Vinea)، چهل و پنجمین جن. ارباب: کوئن رن (Kouen Ren)
22- کروسل (Crocell)، چهل و نهمین جن. ارباب: سندباد.
۲۳- آلوسز (Alloces)، پنجاه و دومین جن. ارباب: داریوش لئوکسز (Darius Leoxses)
24- کایم (Caim)، پنجاه و سومین جن. ارباب: تاکروهیکو یاماتو (Takeruhiko Yamato)

Zagan

25- زاگان (Zagan)، شصت و یکمین جن. ارباب: هاکوریو رن (Hakuryuu Ren)
26- بلایال (Belial)، شصت و هشتمین جن. ارباب: هاکوریو رن (Hakuryuu Ren)
27- دانتالیون (Dantalion)، هفتادویکمین جن. ارباب: کئومئی رن (Koumei Ren)

روخ (Rukh)

rukh-1

یکی از واژه های کلیدی و پر کاربرد موجود در این انیمه، واژه روخ است. حال ببینیم روخ چیست و چه توانمندی هایی دارد:
اصطلاحاً به خانه ارواح (محل تجمع آن ها) روخ گفته می شود. وقتی که انسان و یا حیوانی می میرد، روح او به روخ می رود و جسم او به زمین.
روخ، همان نیروی درونی هدایتگری است که پس از تولد، مسئولیت هدایت انسان ها به سوی روشنایی را بر عهده دارد و در اصطلاح سرنوشت، توسط روخ تعیین می شود. اما نیروی دیگری وجود دارد که علیه روخ عمل می کند و سعی در تغییر سرنوشت دارد. این نیرو، روخ سیاه نامیده می شود. (در اینجا هم بحث هدایت تکوینی و تشریعی، با مفهومی خیالی به نام روخ تعویض شده است. بدین معنا که هیچ نیروی برتر و الهی برای هدایت بشر وجود ندارد و اگر هم هدایتی هست، از ماهیت نیروهای جادویی است که زمانی توسط جادوگران خلق شده و حالا همان نیرو در سعادت بشر و هدایت وی به سوی روشنایی ایفای نقش می کند.)

black rukh by neruni-d7ifqqd

منبع شکل گیری روخ سیاه، نفرت و کینه توزی است و جن های سیاه و شرور از آن به وجود می آیند.
نام روخ، در واقع ترکیبی از نام پرنده افسانه ای به نام رخ و روح است. به همین دلیل هم روخ به صورت پرنده ای نورانی نمایش داده می شود.

ماگویی (Magoi)

Magoi

از دیگر مفاهیم پر کاربرد در این داستان، می توان به واژه ماگویی اشاره کرد. ماگویی در واقع، انرژی تولید شده توسط روخ است. همه موجودات زنده در بدن خود دارای ماگویی هستند، اما فقط افرادی خاص با کمک اشیاء خاص می توانند این نیرو را به خدمت بگیرند. به طور مثال، جادوگران از ماگویی برای تولید و خلق جادوهای مختلف استفاده می کنند و دارندگان ظرف مقدس از آن برای احضار جن و استفاده از جادوهای وی بهره می برند. اگر فردی بیش از حد از ماگویی خود استفاده کند، ممکن است دچار خستگی و یا در موارد حاد خونریزی از چشم و گوش خود و در نهایت مرگ شود. بر این اساس، فقط جادوگران و صاحبان ظروف مقدس هستند که می توانند از موهبت ماگویی بهره ببرند و انسان های عادی از مزایای ماگویی محروم هستند. در نتیجه، اگر فردی بخواهد از این قدرت ویژه و این موهبت بزرگ بهره برداری کند، یا باید جادوگر شود و یا باید با اجنه ارتباط برقرار نماید!

ماگی (Magi)

Magi

حال که با روخ و ماگویی آشنا شدید، لازم است تا با واژه ماگی (نام انیمیشن هم در واقع همین است) نیز آشنا شوید. ماگی، به جادوگرانی گفته می شود که با استفاده از ماگویی موجب شکل گیری دنیا می شوند. آن ها افرادی هستند که می توانند دنیای روخ را کنترل کنند و مورد توجه روخ هستند. یک ماگی می تواند سیاه چال ها را پدید آورد و مردم را به سوی آن هدایت کند و پس از فتح، آن ها را به پادشاهی برساند.
اصل این نام از واژه فارسی مغ، به معنای روحانی زرتشتی گرفته شده است. لازم به ذکر است که مغان در نزد غربیان به عنوان گروه اسرارآمیز شناخته می شدند و کلمه Magic یا مشابهات آن در زبان‌های اروپایی (به معنی جادو) برگرفته از کلمه مغ است.

magi2-11yunan

همچنین واژه Magnet و Magnetism (و شکل فارسی آن مغناطیس) به همراه واژه Magic، از ریشه واژه فارسی مغ بوده که برگرفته از نام گروه مغان ایرانی است. این واژه به صورت مگو چندین بار در کتیبه‌های بیستون آمده و در اوستا به صورت مغو و در پهلوی مغ شده ‌است. کلمه موبد که به پیشوای دین زردشتی اطلاق می‌شود، از همین ریشه ‌است. این واژه که در یونانی به شکل ماگوس بود و در لاتین به شکل مگوس درآمد. در زبان آرامی به شکل مجوشا بوده ‌است.
به نظر می رسد که ماگی در این داستان هجویه ای از مقام پیامبران و نقش آن ها در هدایت بشریت به سوی سعادت باشد.

پس از آلما طوران، کشور بالباد مهمترین نقش را در شناسایی و تبیین تفکرات نویسنده داستان دارد. این که بالباد کجاست و چه ویژگی هایی دارد، می تواند ما را در درک بهتر تفکرات نویسنده داستان یاری رساند:

جمهوری بالباد (Balbadd)

balbadd palace 1

کشوری کوچک و بندری که زادگاه علی بابا و محل حکومت قبیله سلوجا (Saluja) محسوب می شود. اولین پادشاه این کشور رشید سلوجا (Rashid Saluja) نام داشت و سپس حکومت به احمد (Ahbmad) پسر بزرگ وی رسید و سهمد (Sahbmad) هم به عنوان جانشین وی انتخاب شد. احمد، حکومت ظالمانه ای را آغاز کرد و همین موضوع موجب شد تا علی بابا (دیگر شاهزاده سلوجا) علیه وی کودتا کرده و حکومت پادشاهی را ملغی و به جمهوری تغییر دهد.
اما این تغییر حکومت هرگز به وجود نیامد و در ادامه به واسطه بی لیاقتی احمد و تعهدات نامعقول وی به امپراطوری کو (Kou) در قبال دریافت وام های کلان و اجازه ورود پول بی پشتوانه به داخل کشور، بالباد توسط کو اشغال شد و علی بابا به اجبار به سیندریا فرار کرد و در آنجا پناهنده شد.
در واقع، بالباد نمادی از شهر صیدا یا صیدون (Sidon)، سومین شهر بزرگ لبنان الگوبرداری شده و قبیله سلوجا نیز برداشتی از قبیله مولتان (Jhangi Clans) است. مولتان، یکی از شهرهای استان پنجاب در کشور پاکستان و مرکز ناحیه مولتان است. این شهر در بخش جنوبی استان جای دارد. مولتان به عنوان شهر صوفیان بزرگ و زیارتگاه‌ها شناخته می‌شود. البته سلوجا را می توان نمادی از حکومت سلجوقیان هم دانست.
در این داستان، علی بابا به عنوان نماد ضد پادشاهی معرفی شده و بیانیه جمهوری از زبان وی بیان می‌شود. توجه داشته باشید که چطور شیطنت‌وار علی در برابر احمد قرار داده شده است.

تبدیل پادشاهی به جمهوری توسط علی بابا

Balbadds Greed

علی بابا با شورش علیه حکومت پادشاهی برادرش، آن را منحل کرده و حکومت جمهوری را پیشنهاد می دهد. اما با دخالت آل ثامن و شورش گروه مه (Fog) علیه علی بابا، این خواسته تحقق نمی یابد و کشورش به دست امپراطوری کو فتح می شود.
جمهوری نوعی حکومت است که در آن مسئولین حکومتی موروثی انتخاب نشوند، ریاست کشور با رأی مستقیم یا غیر مستقیم مردم برگزیده شده و دوران تصدی او محدود باشد. تأکید اصلی مفهوم جمهوری بر عدم وجود منسبی دائمی برای شخص اول مملکت است. جمهوری از نظر مفهوم واژه بیشتر درجاتی از مردم‌ سالاری را نیز در بر دارد. به تعریف کلی، جمهوری شیوه حکومتی است که بر پایه مردم‌ سالاری (دموکراسی) یا غیر دموکراسی، مردم آن، حق حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی خودشان را به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق زمامدارانی که با رضایت و رأی مستقیم یا غیر مستقیم آنان به گونه‌ای که توارث در آن دخالتی نداشته باشد، تعیین و آنان نیز اقتدارات معین قانونی خود را در یک مدت محدود و تحت نظارت آنان اعمال می‌نمایند. امروزه بیشینه دولت های موجود در دنیا نوعی نظام حکومتی جمهوری دارند، ولی این بدین معنا نیست که بافت و ساختار نظام حکومتی جمهوری در تمام کشورهای جمهوری یکسان است.
ریشه لفظ جمهوری، اصطلاح لاتین Res Publica به معنای امر عمومی است که در نوشته‌های لئوناردو برونی، تاریخ‌نگار ایتالیایی به معنی نزدیک به معنی امروزی استفاده شد. توده و توده‌ای واژه‌های پارسی سره برای جمهور و جمهوری است.

گروه مه

Fog-3

دزدان جوانمرد، گروهی از یاغیان محله های فقیر نشین، موسوم به گروه مه که علیه فساد پادشاهی حکومت بالباد قیام کردند. آن ها شب هنگام با کمک ابزار جادویی که قابلیت تولید مهی جادویی (توهم زا) داشت، به مکان های دولتی حمله کرده و پس از غارت اموال، آن ها را میان فقرا تقسیم می کردند. در ادامه، علی بابا هم به این گروه پیوست و به عنوان فرمانده آن ها برگزیده شد.
اعضای اصلی این گروه به ترتیب عبارتند از:

Fog-2

علی بابا، کاظم (Cassim)، زینب (Zaynab)، حسن (Hassan)
این گروه، پس از کودتا و سقوط پادشاهی احمد، توسط علی بابا منهل شد، اما کاظم دوباره آن ها را گرد هم آورد و کودتای جدیدی را علیه علی بابا به عنوان عضوی از خاندان سلطنتی به راه انداخت که این کودتا سرانجام شکست خورد و کشور به دست امپراطوری کو فتح شد.
در ادامه، درباره اسامی اعضای اصلی این گروه و ماهیت آن ها بیشتر توضیح خواهم داد.

پول بی پشتوانه

fan-3

در این انیمیشن، فردی معروف به “بانکدار” با رواج پول کاغذی به نام فان (Fan) کشور بالباد را به زوال می کشاند و موجب می شود تا این کشور تمامی امکانات خود (حقوق دریانوردی، حقوق تجاری) را به عنوان بهره در ازای وامی که از کو (نمادی از امپراطوری چین) دریافت کرده به آن ها واگذار نماید. در انتها، احمد مجبور می شود تا برای دریافت پول بیشتر، مردم کشورش را به عنوان وثیقه به کو واگذار نماید.
همین امر، موجب اعتراض شدید مردم شد، اما پادشاه برای سرکوب اعتراضات، همه معترضین را در محله های فقیرنشین حبس می کند. در نتیجه این اقدام، گروه های شورشی ضد حکومتی در این مناطق شکل می گیرند و علیه پادشاه قیام می کنند. گروه مه، نتیجه همین رفتار حکومتی است.
پول بی‌پشتوانه، پول حکمی، پول دستوری یا پول اعتباری (Fiat Currency) پولی است که ارزشش ذاتی نبوده و تنها ناشی از دستور دولتی یا قانون باشد. نام آن از واژه لاتین فیات به معنی بگذارید، انجام شود گرفته شده است. این نوع پول با پول کالایی متفاوت است که در آن یک کالا (معمولاً فلزات گران‌بها نظیر طلا و نقره) به عنوان پول مورد استفاده قرار می‌گیرد.

fan-2

اولین استفاده از چنین نوع پولی در چین در سال ۱۰۰۰ میلادی بوده است و از آن زمان به طور متناوب در بعضی نقاط دنیا مورد استفاده قرار گرفته است. مهمترین خطر این نوع پول تورم سرسام آور به دلیل عدم وجود هرگونه محدودیت بر حجم نقدینگی است. این پول در تضاد با پول کالایی است که در آن سکه طلا و نقره و یا پولی که دارای ارزش مشخصی نسبت به طلا و نقره باشد، مورد استفاده قرار می‌گیرد. مقدار ارزش ضرب شده بر روی پول فیات به صورت سکه، بسیار بیشتر از ارزش فلز آن بوده و این ارزش بالا به دلیل دستور حکومت است.

fan

اولین استفاده از پول فیات در قرن ۱۱ در چین بوده است. استفاده از آن در سلسله‌های مینگ و یوان رایج بود. سلسله سونگ در چین اولین سلسله‌ای بود که از پول کاغذی استفاده نمود؛ ولیکن این پول کاغذی دارای ارزش ثابتی نسبت به طلا و نقره بود با اینکه در عمل هیچ‌گاه اجازه تبدیل به طلا و نقره داده نمی‌شد. با افزایش چاپ این نوع پول توسط حکومت، تورم ایجاد شد. حکومت تلاش زیادی برای کاهش تورم انجام داد، ولیکن این تلاش ها موفقیت آمیز نبودند.
سلسله یوان، اولین سلسله‌ای بود که تنها از پول کاغذی استفاده نمود. گوبلای خان مؤسس این سلسله از پولی به نام چائو استفاده نمود.

ادامه دارد…

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.