آنچه اوباما پیش از ترک کاخ سفید باید در رابطه با ایران انجام دهد

«اوباما باید پیش از ترک کردن کاخ سفید گام هایی برای تقویت ارتباطات میان دو کشور بردارد. بارز ترین اقدام، برقراری روابط عادی دیپلماتیک میان آمریکا و ایران است.»

  پایگاه آمریکایی واشنگتن پست (Washigton Post) با انتشار یادداشتی تحت عنوان “پیش از آنکه اوباما دفتر
ریاست جمهوری را ترک کند، باید کارهایی در رابطه با ایران انجام دهد” از ضرورت برقراری رابطه ای با ایران سخن گفته که همچون رابطه با شوری سابق در زمان جنگ سرد باشد.


 


در این یادداشت که به قلم “زلمای خلیل زاد” سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل
منتشر شده، آمده است: «رابطه آمریکا با ایران یک تنگنای ژئوپلتیک کلاسیک
را بوجود آورده است. ایران یکی از قدرت های مهم منطقه ای است. اما در حال
حاضر ایالات متحده تنها می تواند در تعامل احتمالی با ایران به مسائل کلیدی
تاثیرگذار بر منافع خودش بپردازد. ایالات متحده باید همانگونه که در مقابل
شوری سابق در طی جنگ سرد عمل کرد، به دنبال سیاست هایی باشد که مانع از
گسترش سلطه منطقه ای شده و توازن قدرت در منطقه را برقرار نماید و در عین
حال بر حقوق بشر تاکید کرده و ایران را به صورت دیپلماتیک درگیر نماید.

برای آرام شدن آشوب ها در خاورمیانه، ضروری است که ایالات متحده نه تنها
با شرکای قدیمی، بلکه با رقبای آمریکا نیز کار کند. ایران در گسترش درگیری
های فرقه ای منطقه دست داشته اما تنها دلیل به وجود آمدن آن نیست. واشنگتن
و تهران در مورد سوریه اختلاف نظر دارند اما آنها در افغانستان و عراق از
دولت ها و رهبرانی واحد پشتیبانی می کنند.

ایالات متحده برای ایجاد تعاملی سازنده با شرکای خود در منطقه کار کند
تا توازن قدرت مطلوبی در منطقه حاصل شود. به این منظور آمریکا باید استقرار
نظامی و فروش تسلیحات خود را برای تضمین امنیت خلیج آگاه سازی ادامه دهد و از
سوی دیگر بر اساس توافق هسته ای، از حرکت مخفی ایران به سوی بمب هسته ای
جلوگیری نماید. در همین زمان، ایالات متحده باید شروع به برنامه ریزی برای
سیاستی نماید که مانع از راه اندازی مجدد برنامه هسته ای ایران پس از
برداشته شدن محدودیت های مشخص شده در توافق شود. و در نهایت ایالات متحده و
شرکایش باید به صورت مشترک به مبارزه با ایران در عراق و سوریه بپردازند.

چنین تلاش هایی آمریکا را در موقعیت بهتری قرار خواهد داد تا بتواند
ایران را در حل و فصل درگیری های منطقه ای و شکست داعش درگیر نماید. هر یک
از ما گفتگوهایی را با ایران را در دوران دولت جرج بوش، رهبری کرده ایم و
توانسته ایم به تفاهمات محدودی در برخی از حوزه ها دست یابیم و حتی در برخی
موارد همکاری های فعالی داشته باشیم.

توافقنامه “بن” که دولت موقت افغانستان پس از طالبان را بر سر کار آورد،
اوج این همکاری بود؛ توافقی که دستیابی به آن بدون حمایت ایران اگر نه غیر
ممکن، که بسیار سخت بود؛ البته این موفقیت در بستر اعلان قدرت فعال آمریکا
علیه طالبان صورت گرفت. ایالات متحده اکنون نیز می تواند به همین ترتیب
سیاست هایی برای شکل دهی  به شرایط سیاسی و نظامی در عراق و سوریه تعریف
نماید.

تماس ها با ایران در طول دولت اوباما به شدت متمرکز بر مسئله هسته ای
بوده است. اما این تماس ها به صورت نا منظم صورت گرفته و حلقه کوچکی از
اشخاص را در بر داشته و تنها به مسائل بسیار ضروری پرداخته است. جان کری
وزیر امور خارجه آمریکا ممکن است بتواند به سرعت با محمد جواد ظریف  همتای
ایرانی خود تماس برقرار کند اما این دو مرد بسیار پر مشغله، می توانند
اقدامات محدودی انجام دهند. در هر صورت، جان کری به احتمال زیاد در چند ماه
آینده از این مقام کنار خواهد رفت و ظریف که در آمریکا تحصیل کرده نیز در
نهایت مقام خود را ترک خواهد کرد. هیچ ضمانتی وجود ندارد که جانشینان آن
ها، ارتباطی مشابه با یکدیگر داشته باشند. سیاست آمریکا نباید وابسته به
این باشد که جانشینان ظریف و کری چگونه اقدام خواهند کرد.

به همین علت پرزیدنت اوباما باید پیش از ترک کردن کاخ سفید گام هایی
برای تقویت ارتباطات میان دو کشور بردارد. بارز ترین اقدام، برقراری روابط
عادی دیپلماتیک میان آمریکا و ایران است. روشن نیست که حکومت ایران آمادگی
چنین اقدامی را داشته باشد و در عین حال این اقدام در آمریکا نیز بسیار بحث
برانگیز خواهد بود. اما پیش از آن دولت اوباما و دولت ایران می توانند
دیپلمات های میان رتبه [و نه عالی رتبه] آمریکایی و ایرانی را در دفاتر حفظ
مناقع دو کشور [دفتر حفظ منافع جمهوری اسلامی در واشنگتن و همچنین سفارت
سوئیس که حفاظت از منافع آمریکا در ایران را بر عهده دارد] برای گسترش
روابط به کار گیرند. قابل ذکر است که آمریکا پیش از از سرگیری کامل روابط
دیپلماتیک با کوبا در سال گذشته، حضور دیپلماتیک قابل توجهی در این کشور
داشته است.

یک اقدام حتی ساده تر از سوی آمریکا، اجازه به دیپلمات های ایرانی که در
مقر سازمان ملل در نیویورک حاضر می شوند برای سفر به واشنگتن در برخی فرصت
ها است. چنین حرکت هایی می تواند اقدام متقابل ایران را به دنبال داشته و
این کشور اجازه سفر مقامات آمریکایی که [در اداره امور ایران] در دبی حضور
دارند به ایران را بدهد.

تعامل ایران و آمریکا قطعا باید بر نبرد علیه داعش متمرکز باشد، اما این
تعامل باید همچنین بر تعریف مسیرهایی برای باثبات سازی منطقه نیز تمرکز
داشته باشد. آمریکا همچنین باید به دنبال کمک به عربستان سعودی، ترکیه و
ایران برای رسیدن به یک درک مشترک در رابطه با عراق و سوریه و دستیابی به
توافقی مانند “معاهده وستفالن” [که در پایان جنگهای سی ساله مذهبی میان
قدرتهای اروپایی؛ یعنی فرانسه، انگلیس، اسپانیا، آلمان، اتریش و هلند به
امضا رسید] برای کاهش درگیری های فرقه ای و ژئوپلتیک باشد. چنین توافقی
بدون میانجیگری فعال خارجی رخ نخواهد داد؛ و در حال حاضر تنها ایالات متحده
می تواند این نقش را ایفا کند.

به علاوه، موضوع حقوق بشر در ایران باید در هرگونه توسعه روابط با این
کشور مورد توجه دولت اوباما باشد. آمریکا باید سفرهای شخصی میان دو کشور را
برای دانشجویان، محققین و دیگر شهروندان، تسهیل نماید. بهترین راه برای
تحقق این مسئله، از سرگیری پروازهای مستقیم میان دو کشور است. این گام،
منافع ویژه ای برای صدها هزار نفر آمریکایی های ایرانی تبار و بستگان آن ها
به همراه خواهد داشت.

هیچ کدام از این گام ها به خودی خود اختلافات گسترده میان آمریکا و
ایران را حل و فصل نخواهد کرد. ارتباط بهتر همیشه سازگاری و تطابق را به
دنبال نخواهد داشت؛ اما ارتباط بهتر همیشه موجب اطلاعات بهتر خواهد شد و
اطلاعات بهتر همیشه امکان اتخاذ سیاست هایی بهتر را فراهم خواهد کرد هر چند
آن را تضمین ننماید. باید گفت تصویر دستیابی به خاورمیانه ای با ثبات بدون
تعامل و رسیدن به تفاهماتی با ایران، مشکل است.»

 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.